بهترین کارها سه چیز است: تواضع به هنگام ثروت، عفو به هنگام قدرت و بخشش بدون منت (پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم)
..........................................................................................
جدیدا" برق شعبه زیاد می ره ... مثلا"تو هفته قبل هر روز از ساعت 2 الی 4 قطعی برق داشتیم ... گویا بنا به تصمیم مقامات مربوطه برای این هفته زمان خاموشی منطقه ما 4ساعت جلو افتاده ... دیروز در همین اوقات عزیز همه بچه ها با استفاده از موقعیت ایجاد شده در گروههای چند نفره مشغول صحبت و احیانا" غیبتی بودند... اما من با اندوه و تالم فراوان از به تاخیر افتادن دریافت حقوق، مشغول رسیدگی به حساب و کتابهای شخصی و خانوادگی بودم.
هر فرد هر چند با وجود خاموشی شعبه از در بانک وارد می شد، در بدو ورود با رؤیت من در پشت باجه به وجدان کاری من فوری پی می برد و مستقیم پیش من می اومد ... به اجبار غیر از رسیدگی به حساب و کتابهای خودم مشغول پاسخگوئی به هموطنان عزیزتر از جان هم بودم.
آقای "ح" مرد میانسالیه که یکی از مشتری های قدیمی شعبه محسوب می شه و دست بر قضا بسیار هم حراف تشریف داره ... در حین دریافت چک رمزدار ِ آقای "ح" و دادن رسیدی به او از فرمایشات گوهربارشون هم مستفیض می شدم ... خوشبختانه آقای "ح" به عکس العمل بنده و احیانا" شنوا بودن گوش من اصلا" توجهی نداشت و همین طور یکریز صحبت می فرمود ... خلاصه بعد از پی بردن به وضعیت تاهلم ما را شرمنده بیانات و نصیحت های پدرانه شان کرد و گوشهای ما را هم تیزتر ... زمان نتیجه گیری اخلاقی صحبتهاش چیزی را گفت که به علت غیراخلاقی بودن بیانش یخ کردم ... نمی دونستم چه عکس العملی باید نشون بدم ... هیچ کسی اینقدر بی پرده با من حرف نمی زنه که آقای "ح" جسارت کردند ... تو اون مدت کوتاه به این نتیجه رسیدم که مشتری خودش هم متوجه وقاحت کلامش نشده و به نظرم اون بیچاره به واقع غیر از نصیحت هدف دیگه ای نداشت ... پس بهترین کار، عکس العمل نشون ندادن به صحبتهاش برای ختم به خیر شدن ماجرا بود.
و آنقدر گفتم :خیلی ممنونم ... خیلی ممنونم ... خیلی ممنونم، تا در نهایت آقای "ح" از منبر پائین اومدند.
پ . ن1: حالا اگه تو یه بانکی بخوای به مشتریت لبخند بزنی و یه کمی در راستای اهداف مشتری مدارانه تحویلش بگیری فکر می کنه چه خبره!!! ... همون بهتر که صمٌّ بکم بشینی و جز به ضرورت کلامی به زبون نیاری.
پ . ن2: البته یه حالت استثناء برای پ . ن1 وجود داره ... اون هم اینکه مشتریت یه پیرزن یا پیرمرد بی آزار بالای 75سال باشه. (مثل عذرا خانم و روح انگیز خانم و بابالنگ دراز عزیزم)
پ . ن3: البته من خودم چندان مقید به پ . ن1 نیستم و اون را بابت تنویر افکار عمومی مرقوم نمودم ... خودم سعی می کنم حد متعادل را رعایت کنم.